حجتالاسلام والمسلمین عیسی عیسیزاده، استادیار پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن کریم دفتر تبلیغات حوزه، در یادداشتی به موضوع صلوات بر پیامبر(ص) اشاره کرده است که متن این یادداشت را در ادامه میخوانید:
«إِنَّ اللَّهَ وَ مَلَائكَتَهُ یُصَلُّونَ عَلىَ النَّبی یأَایُّها الَّذینَ ءَامَنُواْ صَلُّواْ عَلَیهِ وَ سَلِّمُواْ تَسْلِیمًا؛ همانا خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستد، ای كسانی كه ایمان آوردید، بر او درود فرستید و به فرمانش به خوبی گردن نهید.»
صلوات جمع «صلاة» است. صلاة به معنای دعا، استغفار و ثنا آمده است. مقصود از صلوات خدا بر انبیا و صالحان، ستایش نیک و به نیکی یاد کردن از آنان است. برخی صلوات از ناحیه خدا را به مغفرت و رحمت و ثنا و کرامت و صلوات ملائکه را به دعای آنان معنا کردهاند. در روایتی از امام صادق(ع) قریب به همین مضمون نقل شده است. تعبیر به «یصلون» به صورت فعل مضارع دلیل بر استمرار است؛ یعنی پیوسته خداوند و فرشتگان رحمت و درود بر او میفرستند، رحمت و درودی پیوسته و جاودانی.
در اینكه میان «صلّوا» و «سلموا» چه فرقی است؟ مفسران بحثهای مختلفی دارند، آنچه مناسبتر با ریشه لغوی این دو كلمه و ظاهر آیه قرآن به نظر میرسد این است كه «صلّوا» امر به طلب رحمت و درود و فرستادن بر پیامبر است، اما «سلّموا» یا به معنای تسلیم در برابر فرمانهای پیامبر گرامی اسلام است؛ چنانكه در آیه 65 سوره نساء آمده است: «ثُمَّ لایجدُواْ فىِ أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَیتَ وَ یسَلِّمُواْ تَسْلِیمًا»؛ مومنان كسانی هستند كه به داوری تو تن میدهند و حتی در دل از قضاوت كمترین ناراحتی نداشته باشند و تسلیم مطلق گردند.
چنانكه در روایتی از امام صادق(ع) میخوانیم، «ابوبصیر» از محضر ایشان سوال كرد منظور از «صلاة» بر پیامبر(ص) را فهمیدهایم، اما معنای تسلیم بر او چیست؟ امام فرمود: «هو التسلیم له فی الامور»؛ منظور تسلیم بودن در برابر دستورات اوست.
«ابوحمزه» از یكی از یاران پیامبر(ص) به نام «كعب» چنین نقل میكند: هنگامی كه آیه فوق نازل شد عرض كردیم سلام بر تو را میدانیم، ولی صلات بر تو چگونه است؟ فرمود: بگویید: «اللهم صل علی محمد و آل محمد كما صلیت علی ابراهیم انك حمید مجید و بارك علی محمد و آل محمد كما باركت علی ابراهیم و آل ابراهیم انك حمید مجید». در تفسیر الدر المنثور علاوه بر حدیث فوق، هیجده حدیث دیگر از منابع معتبر اهل سنّت نقل شده است كه در همگی تصریح شده كه «آل محمد» را باید به هنگام صلوات ذكر كرد.
با توجه به همین روایات، جمعی از فقهای بزرگ اهل سنت اضافه كردن «آل محمد» را بر نام پیامبر اكرم(ص) در تشهد نماز واجب میشمرند همانگونه تمام فقهای شیعه در تشهد اول و دوم نماز، فرستادن صلوات را به صورت فوق واجب دانسته و در غیر آن مستحب میدانند.
صلوات بر پیامبر(ص) و آل او، سبب میشود تا آن حضرت و اهل بیتش فراموش نشوند و لازمهاش آن است كه اسلام و برنامههای اسلامی متروک نشوند، در نتیجه میتوان گفت: صلوات بر آن حضرت رمز بقای اسلام و نام مبارک اوست.
فرستادن صلوات بر پیامبر(ص) و اهل بیتش، نوعی حقشناسی و قدردانی از زحمات آنان است.
فرستادن صلوات سبب ارتقای درجه پیامبر(ص) و اهل بیت میباشد، از این رو، در بعضی از دعاها مثل دعا در تشهد نماز میگوییم: «وارفع درجته».
بر اساس دعایی که در زیارت جامعه آمده است: «و جعل صلاتنا علیكم و ما خصنا به من ولایتكم طیبا لخلقنا و طهارة لانفسنا و تزكیة لنا و كفارة لذنوبنا»، فرستادن صلوات سبب پاكیزگی اخلاق، طهارت جانها، رشدی معنوی و كفاره گناهان میشود.
قال رسول الله(ص): «من صلی علی كل یوم ثلاث مرات و فی لیلة ثلاث مرات حبا لی و شوقا الی كان حقا علی الله عزوجل ان یغفر له ذنوبه تلك اللیلة و ذلك الیوم؛ هر كسی هر روز سه مرتبه و در شب سه مرتبه از روی محبت و شوق، بر من صلوات بفرستد، حق است بر خداوند عزّ وجّل كه گناهان او را كه در آن شب و آن روز انجام داده است، بیامرزد.»
قال الرضا(ع): «من لم یقدر علی ما یكفر به ذنوبه فلیكثر من الصلاة علی محمد و آل محمد فانها تهدم الذنوب هدما؛ کسی که نمیتواند کفاره گناهانش را بدهد، پس زیاد بر پیامبر(ص) و آل او صلوات بفرستد، چون صلوات آثار گناهان را از بین میبرد.»
امام صادق(ع) فرمودند: هرگاه به درگاه خدای عزّوجل حاجتی دارید باید با صلوات بر محمد و آل او شروع كنید و سپس حاجت خود را بخواهید و در آخر هم با صلوات بر محمد و آل محمد پایان دهید، زیرا خدای عزوجل كریمتر از آن است كه دو طرف دعا را بپذیرد و وسط دعا را واگذارد و به اجابت نرساند، زیرا صلوات بر محمد و آل محمد، محجوب نیست و بدون برخورد به مانعی بالا میرود.
سفیان ثوری گفت: سالی به حج میرفتم، چون به مدینه رسیدم و نزد قبر پیامبر(ص) رفتم، جوانی را دیدم كه آثار معنویت در او پیدا بود و جز صلوات چیزی بر زبانش جاری نبود. خواستم با او صحبت گویم، ازدحام زائرین مانع شد. چون به مكه رسیدم، او را در طواف دیدم و بر زبانش فقط صلوات جاری بود! خواستم علت را بپرسم كه طواف كنندگان حایل شدند و او را ندیدم تا روز عرفه در عرفات دیدم. باز سر زبانش فقط صلوات جاری بود. نزدش رفتم و گفتم: اینجا جای استغفار و مناجات و طلب حاجت است، تو در مدینه و مكه مشغول فرستادن صلوات هستی علت چیست؟
جوان گفت: من و پدرم سال گذشته عازم حج شدیم كه وسط راه در فلان جا پدرم بیمار شد، سپس مكانی را كرایه كردم و پدرم را در آن، جای دادم و خودم بالای سرش به پرستاری مشغول شدم، ناگاه فرشته مرگ در رسیده و پدرم در سکرات و سختیهای مرگ قرار گرفت و روی سفید او به سیاهی تبدیل گشت. من ناراحت شدم و گفتم: اگر مردم در اینجا صورت پدرم را ببینند میگویند او بسیار معصیتكار بود كه این چنین شد.
گریه كردم و به خواب رفتم. شخصی زیباروی و خوشبو را دیدم كه مانند او ندیده بودم. پس بر بالین پدرم آمد دست مبارك خود را بر صورتش كشید و چهرهاش روشن و سفید شد. من متحیر شدم كه او كیست؟ از این رو، پرسیدم شما چه كسی هستید كه این قدرت را دارید؟ فرمود: «من محمدبن عبدالله پیامبر شما هستم، پدرت گناهكار بود، ولی چون بر من صلوات میفرستاد و در موقع مرگ از من استغاثه نمود، من الان به فریادش رسیدم».
من از خواب بیدار شدم، دیدم روی پدرم مانند ماه شب چهارده شده است. دانستم اثر صلوات چقدر كارساز است، بنابراین، تصمیم گرفتم همیشه صلوات بفرستم.
رسول خدا(ص) فرمودند: ملكی را در معراج دیدم كه هزار هزار دست و هر دستش هزار هزار انگشت و هر انگشتش هزار هزار بند داشت. آن ملك گفت: من حساب قطرات باران را میدانم، ولی حسابی است كه از محاسبه آن عاجزم. به او گفتم، آن چیست؟ گفت: هر گاه جماعتی از امت تو با هم باشند و با هم بر تو صلوات بفرستند، من از محاسبه ثواب آنها عاجزم.
انتهای پیام